خرت و پرت های شکسته

أعيشُ هُنا
بين أشياء مُحطَّمة
قلبي واحدٌ من بينها

اینجا زندگی می‌کنم
لابلای این خرت‌و‌پرت‌های شکسته
یکیشان هم «قلبم».
دیدگاه ها (۲)

هنوز هم داغ نبودنش تازه است...همین است که موقع قرائت سوره بی...

از من در برابر عشق شفاعت کن

ای داد...ای داد...ای داد...تمام لحظه هایی که منمنتظر آمدنت ب...

پرچم

خودم را کشان کشان می رسانم خانه و روی تخت پرت می کنمپلک های ...

در قلبم پیله می‌بست و به پروانه ی غمیگنی تبدیل می‌شد دیگر نم...

خداوند هرچیزی یا هرکسی رابخش جای یا کاری آفریده با وجودی که ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط